گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ستم بردن نویسه گردانی: STM BRDN ستم بردن . [ س ِ ت َ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) ستم کشیدن . انظلام : خار است و گل در بوستان هرچ او کند نیکوست آن سهلست پیش دوستان از دوستان بردن ستم . سعدی (طیبات ).اگر بینوایی برم ور ستم گرم عاقبت خیر باشد چه غم .سعدی (بوستان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود