اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ستم کشیدن

نویسه گردانی: STM KŠYDN
ستم کشیدن . [ س ِ ت َ ک َ / ک ِ دَ ](مص مرکب ) ستم بردن . جور کشیدن . انظلام :
اگر از قیاس جان را جگر آهنین نبودی
نتواندی کشیدن به ستم دل چو سنگش .

خاقانی .


چه ستم کو نکشد از شب دیجور فراق
تا بدین روز که شبهای قمر باز آمد.

سعدی (خواتیم ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.