اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ستمگری

نویسه گردانی: STMGRY
ستمگری . [ س ِ ت َ گ َ ] (حامص مرکب ) کار ستمگر. عمل ستمگر :
ستمگران را چون جایگه چنین باشد
ستمگری نکند مردم لبیب و فهیم .

سوزنی .


معلمت همه شوخی و دلبری آموخت
جفا و ناز و عتاب وستمگری آموخت .

سعدی .


وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی
وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند.

حافظ.


به زلف گوی که آیین سرکشی بگذار
به غمزه گوی که قلب ستمگری بشکن .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.