ستیزه گر. [ س ِ زَ
/ زِ گ َ ] (ص مرکب ) عنید. (ملخص اللغات حسن خطیب ) (ترجمان القرآن ). ظالم . متعدی
: گفت اگر مانم این ستیزه گر است
گر کشم این حساب از آن بتر است .
نظامی .
غضب ستیزه گر و عقل قهرمان درخواب
شتر گسسته مهار است و ساربان در خواب .
صائب .