سجزی
نویسه گردانی:
SJZY
سجزی . [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان واقع در 34هزارگزی باختر کوهپایه متصل براه شوسه ٔ اصفهان به یزد. این ناحیه در جلگه واقع و هوای آن معتدل و دارای 1984 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود محصولات آن غلات و پنبه است و اهالی بکشاورزی گذران میکنند صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی است . دارای دبستان و در حدود 20 باب دکان است . گاراژ و قهوه خانه کنار جاده دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
سجزی . [ ] (اِ) نوعی از دهنج است که دهنج نوعی از فیروزه باشد. رجوع به الجماهر بیرونی صص 196 - 197 و رجوع به دهنج در همان کتاب و این...
سجزی . [ س َ ] (ص نسبی ) منسوب به سجستان که نام اقلیمی است . (الانساب سمعانی ). منسوب به سجز یا سجستان که اقلیمی است . (منتهی الارب ). م...
سجزی . [ س َ ] (اِخ ) ابوالفرج . رجوع به ابوالفرج سگزی در همین لغت نامه و آتشکده ٔ آذر ص 55 و 83 شود.
سجزی . [ س َ ] (اِخ ) احمدبن ابراهیم بن محمد السجزی . رجوع به احمدبن ابراهیم ... شود.
سجزی . [ س َ ] (اِخ ) عبیداﷲبن سعیدبن حاتم الوائلی البکری . نزیل مصر بود. مردی متقن و مکثر و بصیر بحدیث و سنت بود. و بسیار سفر میکرد. ابوطاهر...
احمد ابن محمود، ابو سعید سجزی. یکی از بزرگترین دانشمندان ایران زمین که آثار بسیار بزرگی از خود بر جای گذاشته ولی شوربختانه بسیار کم مورد توجه خود ما ...
سجزی، سکزی یا سجزی منصوب به سکستان یا سجستان که نام قدیم سیستان بوده چون در حدود ۱۲۷ سال قبل از میلاد، طایفهای در سرزمین سیستان زندگی میکردهاند و د...
ابوسعیداحمدبن عبدالجلیل سجزی، (درگذشتهٔ ۴۱۴ ه.ق) ستارهشناس و ریاضیدان ایرانی قرن چهارم هجری است که با ابوجعفر احمد بن محمد صفاری و عضدالدوله معاصر ...