سحلب
نویسه گردانی:
SḤLB
سحلب . [ س َ ل َ ] (ع اِ) تصحیفی است از خصی الثعلب . (دزی ج 1 ص 637): و من اهم زراعتها [ زراعة الافغانستان ] الحبوب و الارز و الافیون و السحلب و الزعفران . (ذیل معجم البلدان ). رجوع به خصی الثعلب شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
سه لب . [ س ِ ل َ ] (ص مرکب ) کسی که در لب یا پیرامون دهان وی ریش و قرحه باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به سه لبه شود.