اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سحوری زدن

نویسه گردانی: SḤWRY ZDN
سحوری زدن . [ س َ زَ دَ ] (مص مرکب ) در زدن گدایان گاه سحر رمضان بر درهای بزرگان ، برای بیدار شدن آنان . (یادداشت مؤلف ). در زدن گاه سحر :
آن یکی میزد سحوری بر دری
درگهی بود و رواق مهتری .

مولوی .


نیمشب میزد سحوری را بجد
گفت او را قائلی کای مستمد.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.