اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سخت جانی

نویسه گردانی: SḴT JANY
سخت جانی . [ س َ ] (حامص مرکب ) گران جانی :
آزاد کنم ز سخت جانی
وآباد کنم به سخت رانی .

نظامی .


شبهای هجر را گذراندیم و زنده ایم
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود.

شکیبی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.