اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سخت سری

نویسه گردانی: SḴT SRY
سخت سری . [ س َ س َ ] (حامص مرکب ) لجاجت مقاومت . ایستادگی . پایداری : ابوالقاسم کثیررا بباید گفت تا خویشتن را بدو دهد و لجوجی و سخت سری نکند که حیفی بر او گذاشته نیاید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 371). دیرتر از اسب جدا شدم بسبب پیری ، پنداشتند که سخت سری میکنم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 641).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.