اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سخت شدن

نویسه گردانی: SḴT ŠDN
سخت شدن . [ س َ ش ُ دَ ] (مص مرکب )دشوار شدن . مقابل آسان شدن . شدید گشتن :
بروزی کجا سخت شد کارزار
همه بخردان خواستند زینهار.

فردوسی .


|| استوار شدن . محکم شدن . مقابل سست شدن :
پند خردمندان چه سود اکنون که بندم سخت شد
گر جستم این بار از قفس بیدار باشم زین سپس .

سعدی .


در دام غمت چو مرغ وحشی
می پیچم و سخت میشود دام .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.