اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سخت کش

نویسه گردانی: SḴT KŠ
سخت کش . [ س َ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) آنکه کمان سخت را بکشد. (آنندراج ) :
تنی چندبگزید عیاروش
کماندار و سختی کش سخت کش .

نظامی .


|| ستور که رام نباشد. که منقاد نباشد. سرکش :
ابلیس در جزیره ٔ تو برنشست
بر بی فسار سخت کش توسنش .
ناصرخسرو (دیوان چ کتابخانه ٔ تهران ص 228).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.