اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سخت گیر

نویسه گردانی: SḴT GYR
سخت گیر. [ س َ ] (نف مرکب ) سخت گیرنده . آزمند و حریص . (ناظم الاطباء) :
هر که در کار سخت گیر شود
نظم کارش خلل پذیر شود.

نظامی .


مشو در حساب جهان سخت گیر
همه سخت گیری بود سخت میر.

نظامی .


نیست غم گر دیر بی او مانده ای
دیرگیر و سخت گیرش خوانده ای .

مولوی .


- امثال :
خدا دیرگیر است اما سخت گیر است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
سخت گیر /saxtgir/ معنی ۱. مقرّراتی؛ منضبط. ۲. آن‌که بر دیگری سخت بگیرد؛ کسی که دیگران را در فشار و زحمت قرار بدهد؛ سخت‌گیرنده. ۳. [قدیمی] آزمند؛ حریص....
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.