اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سخته گفتن

نویسه گردانی: SḴTH GFTN
سخته گفتن . [ س َ ت َ / ت ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) سنجیده گفتن :
سخن پیش فرهنگیان سخته گوی
بهر کس نوازنده و تازه روی .

فردوسی .


از آهو سخن پاک و پردخته گوی
ترازوفروساز و پس سخته گوی .

اسدی .


سخن تا کی ز تاج و تخت گویی
نگویی سخته اما سخت گویی .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.