گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سخن باف نویسه گردانی: SḴN BAF سخن باف . [ س ُ خَم ْ ] (نف مرکب ) مجازاً، شاعر ماهر : نه مرد لافم خاقانی سخن بافم که روح قدس تند تار و پود اشعارم .خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود