گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سد نویسه گردانی: SD سد. [ س َ ] (از ع ، اِ) مخفف سَدّ است . (ناظم الاطباء) : این جهان محدود و آن خود بی حد است نقش و صورت پیش آن معنی سد است . مولوی .رجوع به سَدّ (اِ) شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی سد بمپور سد بمپور. [ س َدْ دِ ب َ ] (اِخ ) رجوع به سد شود. سد الوند سد الوند. [ س َدْ دِ اَل ْ وَ ] (اِخ ) رجوع به سد شود. سد سکندر سد سکندر. [ س َدْ دِس ِ ک َ دَ ] (اِخ ) بمعنی سد اسکندر است : هنگام خیر سست چو نال خزانیندهنگام شر سخت چو سد سکندرند. ناصرخسرو.که سد سکندر نه ... سد گشادن سد گشادن . [ س َدد / س َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) خراب کردن و هدم نمودن . (آنندراج ). || تسخیر کردن و در تصرف خود آوردن . (آنندراج ) : ملک همه خس... سد لتیان سد لتیان . [ س َدْ دِ ل َت ْ ] (اِخ ) رجوع به سد شود. سد کوهرنگ سد کوهرنگ . [ س َدْ دِ رَ ] (اِخ ) رجوع به سد شود. سد اسکندر سد اسکندر. [ س َدْ دِ اِ ک َ دَ ] (اِخ ) به این سد، سد یأجوج و مأجوج و سد ذوالقرنین نیز گویند.داستان آن چنین است : چون اسکندر به حد مشرق ... سد خیرآباد سد خیرآباد. [ س َدْ دِ خ ِ ] (اِخ ) رجوع به سد شود. سد گنجانجم سد گنجانجم . [ س َدْ دِ گ ُ ج ُ ] (اِخ ) رجوع به سد شود. سد سفیدرود سد سفیدرود. [ س َدْ دِ س َ / س ِ ] (اِخ ) رجوع به سد شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۷ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود