اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سد

نویسه گردانی: SD
سد. [ س َ ] (عدد، ص ، اِ) صد. عدد یکصد. عدد بعد از 99 :
ای آنکه من از عشق تو اندر جگر خویش
آتشکده دارم سد و بر هر مژه ای ژی .

رودکی .


فری زآن زلف مشکینش چو زنجیر
فتاده سدهزاران کلج بر کلج .

شاکر بخاری .


به نیم گرده بروبی بریش بیست کنشت
بسد کلیچه سبال تو شوله روب نرفت .

عماره ٔ مروزی .


همه عالم ز فتوح تو نگارین گشته ست
همچو آگنده به سد رنگ نگارین سیرنگ .

فرخی .


|| کنایت از عدد بسیار، بی شمار.
- سدمرده حلاج بودن ؛ کنایه از: از عهده ٔ همه کس برآمدن .
رجوع به صد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
صد و چهارده عقد. [ ص َ دُ چ َ دَه ْ ع ِ ] (اِخ ) صدف صد و چهارده عقد. قرآن مجید است که دارای صد و چهارده سوره است . رجوع به صدف شود.
کوچه «صد تومنی‌ها» در محله عودلاجان نیز جزو محدوده‌های اشرافی محسوب می‌شدند. چون در این کوچه اشخاص متمولی زندگی می‌کردند که قدرت خرید خانه‌های صد تومن...
صد کلمه ٔ بطلمیوس . [ ص َ ک َ ل ِ م ِ ی ِ ب َ ل َ ] (اِخ ) ۞ الثمرة فی احکام النجوم . نام کتابی است از بطلمیوس در احکام نجوم و خواجه نصیر ر...
صدف صد و چهارده عقد. [ ص َ دَ ف ِ ص َ دُ چ َ دَ ه ْ ع ِ ] (اِخ ) اشاره به قرآن مجید است ، چه قرآن یکصدو چهارده سوره دارد. (برهان ) (انجمن آر...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.