سدره . [ س ُ رَ
/ رِ ] (اِ)پیراهنی است سفید و ساده و گشاد که تا بحد زانو میرسد، بی یخه و با آستینهای کوتاه میباشد، چاکی در وسط دارد که تا به انتهاء سینه میرسد و در آخر آن چاک کیسه ٔ کوچکی دوخته نامزد بکیسه ٔ کرفه (ثواب )، این کیسه نشانه ای از گنجینه ٔ پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک شمرده میشود. (خرده اوستا ص
60). قباچه . نوعی جامه است . (لسان العجم ص
111). ستره . صدره
: ای صورت بهشتی در سدره ٔ بهایی
هرگز مباد روزی از تو مرا جدایی .
فرخی .
سدره شده صدره ٔ پیراهنش
عرش گریبان زده در دامنش .
نظامی .
گویهای سدره ات تسبیح و خیرات و حسان
گوشه های دامنت سجاده ٔ روح الامین .
سلمان ساوجی .
فاخته گون سدره ببر کرده تنگ
دوخته بر سدره سجاف دورنگ .
جامی .