اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سر

نویسه گردانی: SR
سر. [ س ُ] (اِ) شرابی باشد که از برنج سازند. (برهان ) (جهانگیری ). سیکی باشد که از برنج سازند. (لغت فرس ). شرابی که از برنج سازند. (رشیدی ) (آنندراج ) :
لفت بخوردم بگرم درد گرفتم شکم
سُر بکشیدم دودم مست شدم ناگهان .

لبیبی .


|| کفش و موزه و امثال آن . (برهان ). کفش ، و سُرگر بمعنی کفشگر. (جهانگیری ). || بعضی گویند کفشی باشد که در روستای خراسان روی آن را از ریسمان سیاه سازند. (برهان ). کفشی باشد که در خراسان از ریسمان بافند. (لغت فرس ) (رشیدی ). کفشی که از ریسمان و پشم سازندش . (شرفنامه ٔ منیری ) :
مدخلان را رکاب زرآگین
پای آزادگان نیابد سر.

رودکی .


ترتیب خدمت آمدن من بصدر تو
بشکست از آنکه کار سرم نامرتب است .

سوزنی .


کیک در پاچه ٔ من افکندی
وینکت سنگ درفتاد به سر.

انوری .


|| نام نوعی است از ماهی که طول آن یک گز باشد و خرطومی بزرگ دارد مانند پیکان تیر و اکثر حیوانات را بدان گزند رساند.(برهان ) (جهانگیری ). || نام جوششی است که بر اعضا پهن شود و بشره را سرخ گرداند و آن را بعربی شری خوانند. (برهان ). نام جوشش که بر اعضا پهن شود. (رشیدی ). جوششی است که از غلبه ٔ خون بر اعضای پخش شود و آن را بتازی شرا خوانند. (آنندراج ). || مخفف «سرخ ». (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رنگ سرخ . (برهان ) (جهانگیری ). || نوعی از رقص باشد شبیه به ارغشتک . (برهان ). نوعی از رقص . (رشیدی ). نوعی از رقاصی باشد شبیه به ارغشتک . (جهانگیری ). || ناودان که در بامهای خانه بجهت آب باران نصب کنند. (برهان ). نوعی از ناودان . (جهانگیری ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
فتمه سر. [ ف َ م َ س َ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش صومعه سرای شهرستان فومن که در 11 هزارگزی شمال صومعه سرا و 3 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ ...
فراخ سر. [ ف َ س َ ] (ص مرکب ) دهن گشاد از شیشه و مانند آن : در شیشه ای فراخ سر کنند و روز اندر آفتاب و شب اندر جای گرمی نهند. (ذخیره ٔ خوارز...
کلان سر. [ ک َ س َ ] (ص مرکب ) آنکه سر بزرگ دارد. سرگنده . و رجوع به کلان شود.
کاری سر. [ س َ ] (اِخ ) نام رود بابل آنگاه که رود بابل از چهل آب فیروزکوه سرچشمه میگیرد و در بابلسر بنام رود بابل نامیده میشود. || نام م...
کلیک سر. [ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دابوست که در بخش مرکزی شهرستان آمل واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
کانی سر. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع در4هزارگزی جنوب سردشت و 4 هزارگزی جنوب شوسه ٔ سردشت به مها...
میله سر. [ ل َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان منصوری بخش مرکزی شهرستان شاه آباد،واقع در 30هزارگزی جنوب خاور شاه آباد با 1300 تن سکنه . آب آ...
میان سر. [ س َ ] (اِ مرکب ) نوعی از زیور است که زنان دارند. (آنندراج ).
هلوم سر. [ هََ س َ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان آمل که 170 تن سکنه دارد. آب آن از رود هراز و محصول عمده اش برنج ، غله ، ذغال و ...
یانه سر. [ ن ِ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری واقع در 45000 گزی جنوب خاوری بهشهر. دارای 610 تن سکنه ا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.