اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سرآسیمه شدن

نویسه گردانی: SRʼASYMH ŠDN
سرآسیمه شدن . [ س َ م َ / م ِش ُ دَ ] (مص مرکب ) مضطرب و پریشان شدن :
کسی کو ز فرمان یزدان بتافت
سرآسیمه شد خویشتن را نیافت .

فردوسی .


خروش آمد و بانگ زخم تبر
سرآسیمه شد گیو پرخاشخر.

فردوسی .


رجوع به سراسیمه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.