گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سرآسیمه گشتن نویسه گردانی: SRʼASYMH GŠTN سرآسیمه گشتن . [ س َ م َ / م ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) سرآسیمه شدن . پریشان شدن . آشفته شدن : چنان لشکر گشن و چندان سوارسرآسیمه گشتند از کارزار. فردوسی .عطار بدین کوی سرآسیمه همی گشت تا نفی شد و از ره اثبات برآمد.عطار. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود