سرای درم . [ س َ ی ِ دِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دارالضرب . دارالسکه . ضرابخانه
: شهرکی است از وی تا لب رود پرک فرسنگی است و اندر وی سرای درم زدن است [ به ماوراءالنهر ]. (حدود العالم ).
همی کرد اندیشه ٔ بیش و کم
بفرمود پس تا سرای درم
بسازند و آرایش نو کنند
درم مهر بر نام خسرو کنند.
فردوسی .