گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سر افتادن نویسه گردانی: SR ʼFTADN سر افتادن . [ س َ اُ دَ ] (مص مرکب ) از حد متجاوز بودن . (آنندراج ) (غیاث ). || کنایه از غالب و افزون آمدن . (آنندراج ) : چون ترقی میکند زلف مسلسل کاکل است چین ابرو چون سرافتد چین پیشانی شود. محسن تأثیر.|| ملتفت شدن . متذکر شدن . تنبیه شدن . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی کار بر سر افتادن کار بر سر افتادن . [ ب َ س َ اُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از پیش آمدن (کار). (آنندراج ) : چنگیزنژادان را چون کار بر سر افتاد سستی نکرده پا قائم ک... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود