گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سر افراشتن نویسه گردانی: SR ʼFRʼŠTN سر افراشتن . [ س َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) برتر شدن . بالاتر شدن : چو بگذشت از جهان ده چیز بگذاشت کز آن ده بر همه شاهان سر افراشت . نظامی . || سربلند بودن . نیک نام بودن : بود نام نیک و سر افراشتن ز ناخوانده مهمان نکو داشتن .اسدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود