اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سربریده گشتن

نویسه گردانی: SRBRYDH GŠTN
سربریده گشتن . [ س َ ب ُ دَ / دِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) جدا گشتن . منقطع گشتن . دور گشتن . کناره گرفتن : و چنان از خلق سربریده گشتم که چون روز بود از بیم آنکه نباید کسی مرا از او به خود مشغول کند گفتم خداوندا به خودم مشغول گردان . (تذکرةالاولیاء عطار).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.