سرخ
نویسه گردانی:
SRḴ
سرخ . [ س ُ ] (اِخ ) خواجه نعمةاﷲ. از جمله ٔ نویسندگان دیوان سلطان بود و به اعمال بزرگ اشتغال داشت . چون خواجه مجدالدین محمد دیوان را مؤاخذ کرد خواجه نعمةاﷲ بترسید و گریخت . یکی از ملازمان سلطان به دنبال او رفت و او را گرفت و بنزد خواجه مجدالدین محمد آورد و خواجه مبلغ کلی بر او تحمیل فرمود. سپس او را وزارت داد لیکن سرانجام از تحکمات خواجه مجدالدین محمد به تنگ آمده و درمجالس زبان به غیبتش بگشاد و خواجه مجدالدین محمد به اخذ و قید او فرمان داد... آخرالامر او را چندان شکنجه کردند که بقتل رسید. (از دستورالوزراء ص 443).
واژه های همانند
۱۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
ده سرخ . [ دِه ْ س ُ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان . واقع در 22هزارگزی جنوب خاوری فلاورجان متصل به شوسه ٔ م...
چاه سرخ . [ س ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان احمدی بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس که در 120 هزارگزی خاور حاجی آباد و 2 هزارگزی باختر راه مالرو گ...
حصار سرخ . [ ح ِ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در 9هزارگزی شمال فدیشه . ناحیه ای است واقع در جلگه...
حصار سرخ . [ ح ِ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اراضی نیزاربخش حومه ٔ شهرستان قم . واقع در پنجاه هزارگزی جنوب باختر قم و سه هزارگزی غربی را...
حصار سرخ . [ ح ِ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاندیز بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد. واقع در پانزده هزارگزی شمال خاوری طرقبه ٔ سر راه شوسه ٔ قدیم...
حصار سرخ . [ ح ِ س ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران . واقع در 13هزارگزی جنوب خاور ورامین و 2هزارگزی راه آ...
خاک سرخ . [ ک ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خاک رس . رجوع به خاک رس شود.
باغ سرخ . [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مشیز شهرستان سیرجان که در 25 هزارگزی جنوب باختری مشیز بر سر راه مالرو طویل چمن به ...
باغ سرخ . [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا که در 26 هزارگزی جنوب خاور شهرضا بر کنار شوسه ٔشهرضا به آباده در...
سرخ پوست . [ س ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نام طایفه ای است . نژاد سرخ . یکی از نژادهای پنجگانه ٔ بشر. هندیان آمریکای شمالی . وجه تسمیه ٔ آنان بد...