اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سرخ بید

نویسه گردانی: SRḴ BYD
سرخ بید. [ س ُ ] (اِ مرکب ) ۞ نوعی از درخت بید است . (برهان ) (آنندراج ). نوعی از هفده بید است . (غیاث ) (شرفنامه ). بعضی گویند بید موله است که بید مجنون باشد. (برهان ). خلاف . (محمودبن عمر). در فلات بسیار است و برای سبدبافی بسیار شایسته است . (جنگل شناسی ساعی ص 195) :
سرخی خفچه نگر از سرخ بید
معصفرگون پوستش ۞ او خود سپید.

رودکی .


به ساسانیان تا مدارید امید
مجویید یاقوت از سرخ بید.

فردوسی .


نمودند دیگر گیاهی سپید
سیاهش گل و بیخ چون سرخ بید.

اسدی .


از پی آنکه مزاجش نکند فاسد خون
سرخ بید از همه اعضا بگشاید اکحل .

انوری .


گر عود نه صندل سپید است
با سرخ گل تو سرخ بید است .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
بید سرخ . [ دِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سرخ بید. نوعی از بید. که در کرمانشاه آنرا بید مرجان نامند. عفار. (یادداشت مؤلف ) : جهانی برامش ن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.