اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سرخ مو

نویسه گردانی: SRḴ MW
سرخ مو. [ س ُ ] (ص مرکب ) سرخ موی . دارای موی سرخ . آدمی یا چهارپایی که مویش سرخ بود.
- اشتر سرخ موی ؛ اشتری که موی سرخ داشته باشد و این نوع شتر گرانبهاست :
هزار اشتر ماده ٔ سرخ موی
بنه برنهادند با رنگ و بوی .

فردوسی .


بصد کاروان اشتر سرخ موی
همه هیزم آورد پرخاشجوی .

فردوسی .


ابوجهل گفت هرکه او را بکشد صد شتر سرخ مو و صد مثقال مشک بدو دهم . (قصص الانبیاء ص 218).
سرخ مویانی چو من بی می همه سرمست راه
برهم افتاده چو میگون لعل جانان دیده اند.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.