اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سردمدار

نویسه گردانی: SRDMDʼR
سردمدار. [ س َ دَ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) پاتوغدار. (یادداشت مؤلف ). || رئیس و پیشوای مردم . (یادداشت مؤلف ). || پلیس سرگذر. (یادداشت مؤلف ). || نوعی دشنام که پدران و مادران به پسران ناخلف دهند. (یادداشت مؤلف ). سخت رذل و پست . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
سردم دار. املاءِ نامناسبِ سردمدار.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
ناشناس
۱۳۹۵/۱۰/۲۹
0
5

مرکب است

ناشناس
۱۳۹۵/۱۱/۰۸
1
12

ساخت کلمه چیست ؟؟؟

ساسان
۱۳۹۵/۱۱/۱۰
3
3

سردمدار مرکب است.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.