اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سر زخم مالیدن

نویسه گردانی: SR ZḴM MALYDN
سر زخم مالیدن . [ س َ رِ زَ دَ ] (مص مرکب ) گوشمال دادن . گویند سر زخمش مالیدیم ؛ یعنی از بلندپروازی که داشت بازش آوردیم به نوعی که حد خودش را بشناخت و حسابی از من برگرفت . (آنندراج ) (بهارعجم ). و در بیت زیر بسکون را آمده است :
سر زخم قلم کسی نمالید
عمرش بهوای نوخطان رفت .

محمد افضل ثابت (از بهار عجم ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.