اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سر زلف

نویسه گردانی: SR ZLF
سر زلف . [ س َ رِ زُ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) کنایه از زلف . (غیاث ). || کنایه ازناز و غمزه و عشوه و کرشمه و عتاب . (برهان ). کنایه از ناز و تبختر. (انجمن آرا) (آنندراج ) :
از رشک بنفشه را پریشان دارد
زلفش سر زلفی که به ریحان دارد.

ظهوری (از آنندراج ).


ناحق چو شانه در جگر زلف میکنم
با نوخطان سخن به سر زلف میکنم .

ملا مفید بلخی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.