سرسخت
نویسه گردانی:
SRSḴT
سرسخت . [ س َ س َ ] (ص مرکب ) پرطاقت .پرتوان . آنکه مصیبت را خواه و ناخواه تحمل کند. آنکه در بلاها و مصائب پایداری داشته باشد. || سخت مستبد برأی . که تسلیم به رأی دیگران نشود. || بی احتیاط. بی پروا. (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
سر سخت . [ س َ رِ س َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صدمه ٔ سخت . (غیاث اللغات ).- سر سخت خوردن ؛ صدمه ٔ سخت خوردن . (آنندراج ). صدمه و آسیب بزرگ ر...