اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سرکله زدن

نویسه گردانی: SRKLH ZDN
سرکله زدن . [س َ ک َل ْ ل َ / ل ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) جنگ کردن به سرکله ، چنانکه جنگ قوچ و آهو. کنایه از حرکتی قریب به معارضه و برابری کردن با کسی . (آنندراج ) :
ناتوانی چون زند سرکله با نه آسمان
چون برآید دانه ای سالم ز چندین آسیا.

صائب (از آنندراج ).


چشمان یار بنگر و آن شوخ ابروان
سرکله میزنند دو آهوی جنگیش .

محسن تأثیر (ازآنندراج ).


|| کنایه از سعی کردن . (آنندراج ). || برابری کردن . (رشیدی ). و رشیدی گوید به کاف عجمی یعنی برگزیدن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.