اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سر کوفتن

نویسه گردانی: SR KWFTN
سر کوفتن .[ س َ ت َ ] (مص مرکب ) خرد کردن . له کردن : مار که آزرده شد سر کوفتن واجب آید. (مرزبان نامه ).
بروی خاک می غلتید بسیار
وز آن سر کوفتن پیچید چون مار.

نظامی .


مار را چون دم گسستی سر بباید کوفتن
کار مار دم گسسته نیست کاری سرسری .

سلمان ساوجی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.