اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سرکه فشاندن

نویسه گردانی: SRKH FŠANDN
سرکه فشاندن . [ س ِ ک َ/ ک ِ ف َ / ف ِ دَ ] (مص مرکب ) طعنه زدن :
بس کن از سرکه فشاندن زآن لب میگون که من
دل بر آن میگون لب سرکه فشان خواهم فشاند.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.