اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سر گران کردن

نویسه گردانی: SR GRʼN KRDN
سر گران کردن . [ س َ گ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بی اعتنایی کردن . تکبر فروختن :
گفتم که مرا ز غم به سه بوسه بخر
دل تافته گشتی و گران کردی سر.

فرخی (دیوان ص 445).


خداوند خرمن زیان میکند
که با خوشه چین سر گران میکند.

سعدی .


سر بیش گران مکن که کردیم
اقرار به بندگی و خردی .

سعدی .


کمال بخت خردمند نیکمرد آن است
که سر گران نکند بر قلندر و درویش .

سعدی .


چرا چون لاله خونین دل نباشم
که با ما نرگس او سر گران کرد.

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۸ ثانیه
گران کردن سر. [ گ ِ ک َ دَ ن ِ س َ ] (مص مرکب ) ترشروئی کردن . خشم آوردن . عتاب کردن : خداوند خرمن زیان میکندکه بر خوشه چین سر گران میکند.س...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.