اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سر گشادن

نویسه گردانی: SR GŠADN
سر گشادن . [ س َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) گشودن سر. || باز کردن سر شیشه و دیگ و مانند آن :
توانی مهر یخ بر زر نهادن
فقاعی را توانی سر گشادن .

نظامی .


|| باز کردن نامه . گشودن . مهر از نامه برگرفتن :
دبیر آمد و نامه را سر گشاد
ز هرنکته صد گنج را در گشاد.

نظامی .


چو شب نامه ٔ مشک را سر گشاد
ستاره در گنج گوهر گشاد.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
سر داستان گشادن . [ س َ رِ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از شروع کردن حرف و حکایت . (آنندراج ) : درد دل ما شنیدنی نیست مگشا سر داستان ما را.باقر ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.