اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سرگوش گرفتن

نویسه گردانی: SRGWŠ GRFTN
سرگوش گرفتن . [ س َ رِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) مطیع و منقاد شدن . (آنندراج ) (غیاث ) :
شیران برهت جمله سرگوش گرفتند
تا آهوی شیرافکن تو شیر کمین شد.

موسی استرآبادی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.