اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سرمنزل

نویسه گردانی: SRMNZL
سرمنزل . [ س َ م َ زِ ] (اِ مرکب ) منزل . مسکن . مقام . (فرهنگ فارسی معین ). مزیدعلیه منزل بمعنی جای فرودآمدن :
طاقتی کو که به سرمنزل جانان برسم
ناتوان مورم و خود کی به سلیمان برسم .

خاقانی .


سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن
ای ساربان فروکش کین ره کران ندارد.

حافظ.


گر به سرمنزل سلمی رسی ای باد صبا
چشم دارم که سلامی برسانی ز منش .

حافظ.


من به سرمنزل عنقا نه بخود بردم راه
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم .

حافظ.


- سرمنزل فنا ؛ کنایه از دنیا. جهان . (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.