اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سرو پیاده

نویسه گردانی: SRW PYADH
سرو پیاده . [ س َرْ وِ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سرو کوچک که بقدر قامت مرد پیاده بود و آن بسیار خوشنما باشد. (غیاث ). نوعی از سرو کوتاه . مقابل سرو سواره . (آنندراج ) :
سرو پیاده خوش بود اندر چمن ولی
آن سرومن پیاده خوش است و سوار خوش .

میرخسرو (از آنندراج ).


چشم پیاله عاشق مینای باده است
این شوخ چشم قمری سرو پیاده است .

سلیم (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.