سرود
نویسه گردانی:
SRWD
سرود. [ س َرْ وَ ] (اِ) سرواد که نظم و نثر و شعر و افسانه و قصه باشد. (برهان ).
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
سرود. [ س ُ ] (اِ) پهلوی «سرت » ۞ ، «سروت » ۞ (رجوع کنید به سرودن )، بلوچی «سروده » ۞ (موسیقی )، افغانی «سرود» ۞ (تصنیف ، آهنگ )، اوستا «س...
سرود: آهنگ یا شعری شادی بخش که برای بزرگداشت یک خدا، یک یا چندین قهرمان، یک کشور یا یک رویداد ساخته شده و بیش تر در آیین های گروهی نواخته یا خوانده می...
خوش سرود. [ خوَش ْ / خُش ْ س ُ] (ص مرکب ) خوش نغمه . خوش آواز. خوش آهنگ : مشک جعد و مشک خط و مشک ناف و مشکبوی خوش سماع و خوش سرود و خوش کنار و خوش...
نام سرود. [ س ِ] (اِخ ) از دهات دهستان لاشار بخش بمپور شهرستان ایرانشهر است ، در 70هزارگزی جنوب بمپور و 6 هزارگزی مغرب جاده ٔ شوسه ٔ بمپور به ...
باب سرود. [ س ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان هنزا بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت 23 هزارگزی باختر ساردوئیه و یک هزارگزی شمال راه مالرو بافت به س...
پهلوانی سرود. [ پ َ ل َ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) سرود بزبان پهلوی یا پارسی فصیح : ترا گاه بزم است و آوای رودکشیدن می و پهلوانی سرود. ...
سرود شاهنشاهی یکی از سه سرود رسمی کشور ایران در دورهٔ پهلوی است. دو سرود دیگر «سرود پرچم» و «سرود ملی» نام داشتند. ملودی هر سه سرود یکسان و تفاوت تنها...
صرود. [ ص َ ] (معرب ، اِ) سردسیر. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) : صرمایش نه سرمای صرود که زمهریرآن تگرگ از دماغ ریزد. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ...