اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سریة

نویسه گردانی: SRY
سریة. [ س ُرْ ری ی َ ] (ع اِ) (از: «س رو») کنیزی که برای جمع و تمتع باشد و این معرب است به لفظ سِر که به معنی جماع باشد. (غیاث ). گفته اند مشتق از سر است و گفته اند مشتق است از سرور. (از اقرب الموارد). آن کنیزک که از زن پنهان دارند. ج ِ سراری .(مهذب الاسماء). کنیزک فراش . (صراح اللغة) (از منتهی الارب ) : مر او را هزار زن بوده سیصد آزاد وهفتصد سریه . (ترجمه ٔ تاریخ طبری بلعمی ). در شب خالی کردند و همه ٔ سریه ها و حرات بزرگان به دیدار او آمدند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 256). و از جمله اسباب تجمل دوازده هزار کنیزک در سراهای او بودند و از سریه یا مطربه یا خدمتکار. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 103).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ابن سریح . [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) اسحاق بن یحیی بن سریح نصرانی ، مکنی به ابوالحسین . او ظاهراًتا 377 هَ .ق . حیات داشته است . (ابن الندیم ). مولد...
صریح الملک . [ ص َ حُل ْ م ِ ] (ع اِ مرکب ) این اصطلاح در تاریخ غازانی در ردیف قباله و صک (چک ) آمده و مقصود از آن واضح نیست : از جمله ٔ ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
صریح اللهجة. [ ص َ حُل ْ ل َ ج َ ] (ع ص مرکب ) رک گوی . آنکه سخن بکنایت نگوید بلکه آنچه در دل دارد آشکارا بیان کند. || بی باک در گفتار. رج...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.