گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سست ریش نویسه گردانی: SST RYŠ سست ریش . [ س ُ ] (ص مرکب ) احمق . (غیاث اللغات ). کنایه از احمق و بی عقل . (آنندراج ) : سخت درمانده امیر سست ریش چون نه پس بیند نه پیش از احمقیش . مولوی .که چه میگوید عجب این سست ریش یا کسی داده است بنگ بیهشیش .مولوی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود