اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سعات

نویسه گردانی: SʽAT
سعات . [ س ُ ] (ع اِ) سعاة. ج ِ ساعی : امیر ارغون خود به اردوی پادشاه جهان رسید و در مقدمه ٔ جماعتی از نمامان و سعات آنجا بودند. (جهانگشای جوینی ). رجوع به ساعی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
ساعت سنج . [ ع َ س َ ] (نف مرکب ) آنکه سعد و نحس ساعات را سنجد. رجوع به ساعت سنجی شود.
ساعت شمار. [ ع َ ش ُ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) (عقربک ...) عقربکی که در صفحه ساعت نصب شده و ساعات را نشان میدهد، مقابل دقیقه شمار و ثانیه شما...
رب ساعت . [ رَب ْ ب ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) احکامیان ، هر یک ساعت روز را به یکی از کواکب نسبت کنند و کوکب منسوب الیه رب ساعت آن ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
خوشی، خوشگذرانی، تفریح. در افغانستان
طاس ساعت . [ س ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیمانه ٔساعت باشد، و آن معروف است . (آنندراج ) : بنوازیدم بزخمه ، طاعت این است آرید بناله ام ،...
گل ساعت . [ گ ُ ل ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) ۞ از تیره ٔ نزدیک به گل آویز است و قسمت قابل مصرف آن قسمت هوایی گیاه است ، موارد استعما...
ساعت گرد. ( گَ ) جهت گردشی را گویند که موافقِ جهتِ گردشِ عقربۀ ساعت است، جهتی که انگشتان دست چپ انسان، در حالتی که شست این دست در جهت بالا است، بسته م...
ساعت شناس . [ ع َ ش ِ ] (نف مرکب ) شناسنده ٔ ساعت و زمان . وقت شناس : مغنی توئی مرغ ساعت شناس بگو تا ز شب چند رفته ست پاس ؟نظامی .و مراد از مرغ...
ساعت شنی . [ ع َ ت ِ ش ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ رجوع به ساعت ماسه ای شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۷ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.