سفال
نویسه گردانی:
SFAL
سفال . [ س ِ] (ع مص ) تنگ خوی گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
پلاطی سفال . [ س ِ ] (از فرانسوی ، اِ) ۞ جنسی از ماهیان اکانتوپتر. از خانواده ٔ تریگلیده ، شامل قریب سی نوع در دریاهای گرم با سری کمابیش م...
سفال پوش کردن . [ س ُ / س ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پوشیدن بام با سفالهایی خاص چنانکه در مازندران و گیلان .
ثفال . [ ث ُ ] (ع اِ) سنگ زیرین آسیا. سنگ زیرین دستاس .
ثفال . [ ث َ ] (ع اِ) سنگ زیرین آسیا. || ابریق . || سفره ای که زیر دستاس باز افکنند. آسیاروب . ج ، أثفلة.
ثفال . [ ث َ ] (ع ص ، اِ) اشتر دیررو و کاهل . گران رو از شتران و جز آن . || ابریق . ج ، ثُفل .