سقف
نویسه گردانی:
SQF
سقف . [ س َ ق َ ] (ع مص ) دراز شدن و کوژ شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِمص ) درازی با کژی . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
ثقف . [ ث َ ] (اِخ ) محلی است در شعر. (مراصد الاطلاع ).
ثقف . [ ث ُ ق ُ / ث َ ق َ ] (ع مص ) زیرک و ماهر شدن . || چست و چالاک شدن .
ثقف . [ ث ُ ق ُ ] (ع اِ) ج ِ ثقاف .
ثقف . [ ث ِ / ث َ ق ِ / ث َ ق ُ ] (ع ص ، اِ) مرد استاد. || زیرک . چست و سبک . ندس .