گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سقیم گشتن نویسه گردانی: SQYM GŠTN سقیم گشتن . [ س َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) بیمار شدن : دشمنت خسته و بشکسته و پا بسته به بندگشته دل خسته وز آن خسته دلی گشته سقیم .؟ (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 295). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود