سکه به زر زدن . [ س ِک ْ ک َ
/ ک ِ ب َ زَ زَ دَ ] (مص مرکب ) سکه زدن زر را. رجوع به سکه زدن شود. || گفتار را با کردار پیوند دادن و خوب سرانجام دادن . (آنندراج )
: گفته بودی که کنم ترک علایق اشرف
چونکه گفتی سخنی سکه بزر باید زد.
محمدسعید اشرف (از آنندراج ).