سگ دار. [ س َ ](نف مرکب ، اِ مرکب ) دارنده ٔ سگ . سگبان
: چه سگ جانم که با این دردناکی
چو سگ داران دوم خونی و خاکی .
نظامی .
سخایی که اگر مزرعه ٔ دنیا را به اقطاع سگ داری دهد در چشم مکرمت او آن وزن سنجدی نسنجدو اگر جمله خزائن قارون به هارونی بخشد آن در حوصله ٔ او قدر کنجدی نگنجد. (المضاف الی بدایع الازمان ص
25).