اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سلمی

نویسه گردانی: SLMY
سلمی . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) ابوولید اشجع بن عمرو سلمی از طایفه ٔ بنی سلیم . شاعر فحل و معاصر بشاربن برد بود. در یمامة بدنیا آمد و در بصره نشو و نما یافت ، برامکه را مدح کرده و رشید از ذوق وی بشگفت آمده است . تا بعد از فوت رشید (193 هَ . ق .) در حیات بود و او را ثنا گفته است . (از اعلام زرکلی ج 1 ص 118).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
علقمه ٔ سلمی . [ ع َ ق َ م َ ی ِ س ُل ْ ل َ ] (اِخ ) ابن أعور، مکنی به ابوالاعور. صحابی است و از قبیله ٔ قطبه . (از الاصابة ج 4 قسم اول ص 262)...
غویةبن سلمی . [ غ ُ وَی ْی َ ت ُ ن ُ س ُ ] (اِخ ) ابن ربیعة. ۞ وی از بنی ثعلبةبن ذؤیب ، و شاعر دوره ٔ جاهلیت بود. رجوع به المعرب جوالیقی ص...
ابوالاسد سلمی . [ اَ بُل ْ اَ س َ دِ ؟ ] (اِخ ) رجوع به ابوالاشد سلمی شود.
ابوالاشد سلمی . [ اَ بُل ْ اَ ش َدْ دِ ؟ ] (اِخ ) محدث است . و بعضی نام او را ابوالاسد با سین مهمله گفته اند.
ابوالحسین سلمی . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ن ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) صحابی است و اوزری از کانی بیرون کرد و به رسول صلوات اﷲعلیه هدیه برد و ظاهراً نام ا...
ربیعةبن یزید سلمی . [ رَ ع َ ت ِ ن ِ ی َ دِ س َ ] (اِخ ) بنابه نوشته ٔ بخاری و ابن حیان و جز آنان از صحابه ٔ حضرت رسول (ص ) بود و ابن عبدالبر ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.