اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سلیمان

نویسه گردانی: SLYMAN
سلیمان . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) نام دو تن از سلاطین عثمانی : سلیمان اول ابن سلیم اول ملقب به قانونی جلوس 926 هَ . ق . فوت 974 هَ .ق . ترکان او را قانونی و فرنگیان وی را عظیم لقب داده اند. وی فتوحات سلیم خان را تحت الشعاع عملیات درخشان خود قرار داد، یعنی در سال 928 هَ . ق . اسرای جزیره ٔ روس را از مواقع مستحکم خود راند و در طرف شمال شهر بلگراد را گرفت و در سال 932 هَ . ق . مجارها را در دشت موهاکس شکستی سخت داد و پادشاه ایشان لویی دوم را با 20000 تن دستگیر کرد و مجارستان مدت یک قرن ونیم از ایالات عثمانی شد. سلطان سلیم شهر. وینه را نیز در سال 935 هَ . ق . محاصره کرد و با اینکه نزدیک بود به آن دست یابد با گرفتن خراجی از آرشیدوک فریناند از آن شهر دست برداشت . لقب «کبیر» که بدو داده اندفقط بمناسبت هوش و کفایت و فتوحات درخشان او نیست ، بلکه بیشتر جد و جهدی است که وی در حفظ مقام خود بخرج داده است . وی در زمان قدرت شارل اول ، وینه را محاصره کرده ، بر مجارستان دست یافته و در دوره ٔ عملیات بحری ملاحان مهم امثال دریا ۞ و دریک ۞ بحرالروم (مدیترانه ) را تا آبهای ساحلی اسپانیا زیر نفوذ گرفته است وامیرالبحرهای او مانند «مارباروسا» و «پیاله » و «ورغوت » آبهای بحرالروم را میدان جولان سفاین خود ساخته ،اسپانیا را از ممالک بربرنشین آفریقا رانده و در جنگ بحری «پروزا» ۞ بر پاپ و امپراطور آلمان و امیر ونیز غلبه یافته اند. خلاصه ممالک عثمانی در عهد سلطان سلیمان خان از بوداپست و ساحل دانوب تا شلاله ٔ آسودان در مصر و از ساحل فرات تا باب جبل طارق وسعت داشت و دوره ٔ سلطنت او دوره ٔ منتهای عظمت عثمانی است چه بعد از او ایام نکبت این ممالک شروع میشود. سلیمان دوم ابن ابراهیم بن احمد جلوس 1099 هَ . ق . و فوت 1102 هَ . ق . (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
سلیمان طبرانی . [ س ُ ل َ ن ِ طَ ب َ ] (اِخ ) رجوع به سلیمان بن احمدبن ایوب مطر و طبرانی شود.
قالیچه ٔ سلیمان . [ چ َ / چ ِ ی ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) قالیچه ٔ سلیمانی . بساط سلیمانی که تخت آن حضرت را بر آن میگسترده اندو باد آن را برداشته میب...
رزین بن سلیمان . [ رَن ِ ن ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) یکی از بنومروان بن ابی حنیفة است و گاهی شعر میگفته است . (از الفهرست ابن الندیم ).
انگشتری سلیمان . [ اَ گ ُ ت َ ی ِ س ُ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) انگشتری و مهر حضرت سلیمان است که گویند اسم اعظم الهی بر آن نقش بود و سلطنت وی بر...
راخبعم بن سلیمان . [ ... ن ُ س ُ ل َ ] (اِخ ) نام پسر حضرت سلیمان . دختری از نژاد وی راحب نام زن بهمن پسر اسفندیار بوده است . (فارسنامه ٔ اب...
سلیمان خان اردلان حاکم کردستان درزمان شاه صفی بود وشهر سنندج را بانام سنه دژ بنیان نهاد.
قلم سلیمان خانی . [ ق َ ل َ س ُ ل َ ] (اِخ ) یکی از طوایف پشتکوه از ایلات کرد ایران . ییلاق این ایل ، سیاه خانی و قشلاق آن هفت کوه و قده ...
شاه سلیمان ثانی . [ س ُ ل َ ن ِ ] (اِخ ) یکی ازشاهان سلسله ٔ صفوی است . رجوع به سلیمان ثانی شود.
شاه سلیمان صفوی . [ س ُ ل َ ن ِ ص َ ف َ وی ] (اِخ ) ازسلسله ٔ صفویان و پسرشاه عباس ثانی است که پس از مرگ پدر بتخت نشست . رجوع به سلیمان ص...
ابراهیم بن سلیمان . [ اِ م ِ ن ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم قطیفی شود.
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۱ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.